ميان تاريکي، آذرخش، پلکاني را که به آن رسيدم نشانم نداده بود. اين نردبان نيمه و نصفه و پله شکسته وسط بيابان چه مي کرد؟ تا کجا بالا مي رفت که تاريکي شب نشانم نمي داد.از شر درندگان پشت سر بي درنگ و بدون وقفه و بي هيچ فکري روي نردبان رفتم. چند پله بالا رفتم، نميدانم! تا اينکه صداي مردماني از بالاي نردبان به گوشم رسيد و مرا ميخکوب کرد. گويي مرا به بالا مي خواندند. اما آنان نه براي نجات من که براي نجات خودشان مرا به ياري مي خواندند.
نويسنده:سعید تشکری
شابک: 9789640230336
ناشر: انتشارات به نشر
نوبت چاپ: دوم
سال چاپ: 1400
شابک: 9789640230336
ناشر: انتشارات به نشر
نوبت چاپ: دوم
سال چاپ: 1400
معرفی کتاب
ميان تاريکي، آذرخش، پلکاني را که به آن رسيدم نشانم نداده بود. اين نردبان نيمه و نصفه و پله شکسته وسط بيابان چه مي کرد؟ تا کجا بالا مي رفت که تاريکي شب نشانم نمي داد.از شر درندگان پشت سر بي درنگ و بدون وقفه و بي هيچ فکري روي نردبان رفتم. چند پله بالا رفتم، نميدانم! تا اينکه صداي مردماني از بالاي نردبان به گوشم رسيد و مرا ميخکوب کرد. گويي مرا به بالا مي خواندند. اما آنان نه براي نجات من که براي نجات خودشان مرا به ياري مي خواندند.
موقف
37,000 تومان
30 در انبار
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.